پيامهاي ارسالي
كيوان گيتي نژاد و
102/11/22
دلدار يا ليلي من يا يوسف شيرين سخن ماه روي چون شيرين با معرفتم همه و همه را امروز در رخ صاحب قراري ديدم که سالها بي خبر بودم از جلال جبروت اش آنکه از رگ وليد بر من نزديکتر بود جفا مي کردم به عالم و کائنات بي پايانش همانکه در 32 يار و 11 باب 567 دلدار ديدم آنکه رضايش آنکه جهان آرا
حال امين و شونه هاي مصطفي و ميثم و مسعود آنجاست که در صحراي احمر حيدريان حيدريه هايي مي آفريدم که رستم شاه پرست هم يل کوروش شه پسند هم توان رويارويي با حيدريان اين مکتب حيدر را چه در مباهله و چه در ميدان رزم چون پنبه دانه الک خواهند کرد آرزويم آنروز است که آنقدر حيدري و حيدريه تربيت کنم که آرزويم را به معرکه جهاد کشانم و اينگونه جايگاهي را به ظالمين باور رسلتم
که آن درمانده و بي آبرو آنکه شکستين و خردش کردين و در زباله دان غريبانه چون تفاله اي بي کس رها کرديد آنقدر با خيال راحت از لينکه يم دوزاري هم کسي به او بها نمي دهد با يک آروم فندقي آخ خيلي زجر آور است خيلي جان در کش است خدا نصيب خيچن نکند چنين عاقبتي را کخ به قدر ارزن کسب بهتان بها ندهد و حق ات را آنقدر عيان بگيرند آنقدر ظالمانه حق ات را زير لگامشان له کنند